07 جولای سختترین مأموریت رهبری: راهبری خود
امروز، جهان به رهبران کاریزماتیک و رهبران خودمحور نیاز ندارد؛ بلکه به رهبرانی نیاز دارد که بتوانند انگیزه و اشتیاق در افراد ایجاد کنند بهگونهای که برای یک هدف مشترک و همسو با هدف کار کنند.
وقتی صحبت از ایجاد انگیزه و اشتیاق در افراد دیگر برای انجامدادن کار یا هدفی به میان میآید؛ یعنی اینکه یک فرد چقدر میتواند تأثیرگذار یا الهامبخش باشد و این بدان معنی است که دیگران چقدر به او باور دارند و باورپذیری مستلزم این است که ما چقدر خودمان را باور داریم و چقدر خودمان را بهدرستی میشناسیم و برای شناخت بهتر خودمان ابتدا باید ببینیم که دیگران ما را چگونه میبینید؟
حقیقت این است که برای دیدن این واقعیت باید با خودمان کاملاً صادق و راحت باشیم که این موضوع کمی چالشبرانگیز و حتی گاهی اوقات ترسناک است چرا که باید به جایی برسیم که خودمان با خودمان مواجه شویم؛ ولی این، اصلیترین و ضروریترین موضوع برای رسیدن به رهبری اصیل است
واقعی بودن و صادقبودن میتواند به ما کمک کند تا این آگاهی را دریابیم که چه کسی هستیم و چه تأثیری بر دیگران داریم.
در اغلب اوقات، افراد راهورسم خودشان را دارند، بدون اینکه آگاهی چندانی نسبت به اثری که روی دیگران میگذارند، داشته باشند یا درباره نحوه تأثیرگذاری چیزی بدانند، صرفاً به خودشان فکر میکنند و میخواهند با پررنگکردن خودشان به اهداف موردنظر برسند. مثلاً در یک محیط آموزشی یا یک تشکل و نهاد، افراد زیادی هستند که تمایل دارند در انتخابات شرکت کنند و در راس تشکل قرار بگیرند بدون اینکه نسبت به این موضوع آگاه باشند که چقدر برای افراد دیگر قابلباور یا پذیرفتنی هستند این افراد بعضاً بهجای توسعه روابط خود و بهجای واقعی بودن و اصیل بودن خود، تمرکزشان را بر روی ساخت رزومه شخصی میگذارند. این در حالی است که مردم غالباً بهدرستی تشخیص میدهند که چه کسی تأثیرگذار است و میتواند در نقش پیشرو و رهبر کار کند.
ازایندست نمونهها در بین دوستان و اطرافیانمان زیاد داریم و میبینیم که علیرغم تمام تلاشهایشان موفقیت چندانی عایدشان نمیشود.
پس اگر خیلی مشتاق هستیم که تأثیرگذار باشیم، دیده شویم یا رشد کنیم باید خودآگاهیمان را افزایش دهیم. آیا تابهحال شنیدهاید که یک رهبر اصیل، بگوید خودآگاهی ندارد و یا هرگز تلاشی برای خودآگاهی نکردهاست؟
افزایش خودآگاهی، مثل پوست کندن پیاز است و لایهلایه به درک عمیقتری میرسیم و البته این اتفاق در طی زمان، رخ میدهد و با آگاهی به هر لایه، سطح جدیدی از خودآگاهی را پیدا میکنیم.
خودآگاهی، عمری بهاندازه طول عمر انسان دارد.
برای رسیدن به خودآگاهی باید به درک عمیقی از خود برسیم و برای رسیدن به درک عمیق باید داستان زندگی خود را خوب درک کنیم. از کجا آمدهایم و چقدر خودمان را همانطور که هستیم، میپذیریم؟
ما خیلی وقتها از ویژگیهای خاص خودمان شرم داریم و میخواهیم آنها را پنهان کنیم؛ مثلاً خیلی از افراد اغلب اوقات از اینکه صریح به شخص مقابل نظرشان را بگویند خجالت میکشند و این موضوع در بعضی مواقع باعث میشود که در تعامل با دیگران خود واقعیشان نباشند و این واقعاً سخت است
از خودتان بپرسید که آیا از بودن کنار خانوادهتان یا دوستانتان احساس راحتی میکنید؟ یا احساس میکنید که باید نقاب داشته باشید یا چیزی باشید که نیستید؟ نقاب داشتن شاید انتخاب مناسبی برای شما باشد و بخواهید خودتان را پشت چیزی پنهان کنید؛ اما وقتی جلوتر میروید نقاب از بین خواهد رفت و این پایان خوبی به همراه ندارد.
پس نکته مهم در رهبری این است که خودآگاهیتان را افزایش دهید تا بتوانید داستان زندگی خود را بهدرستی درک کنید و آن را بهدرستی به جهان منتقل کنید.
سختترین کسی که باید رهبری کنید، خودتان هستید.
آنچه باید درباره رهبری بدانید تا در مسیر دشوار راهبری خود، موفق باشید خودآگاهی است. چرا که پس از درک عمیق از خودتان بهتر میتوانید دلسوزانهتر نسبت به دیگران رفتار کنید و به توسعه روابط خود کمک کنید و الهامبخش و تأثیرگذار باشید برای شناخت بهتر از خودتان به دنبال بازخوردهای صادقانهای باشید که از دیگران دریافت میکنید. شما در صورتی میتوانید رهبری کنید که روی افراد دیگر تأثیر داشته باشید و آنها بخواهند با شما همراه باشند. شما نمیتوانید به کسی دستور دهید که کاری را با همدلی انجام دهد نه امروز و نه قطعاً در آینده.
توسعه و بهبود قابلیت آگاهی از خود به عنوان یک رهبر و مدیر به بهبود عملکرد سازمانی کمک میکند. میزان درک زیاد، اعتماد و آگاهی که رهبران و مدیران کسب میکنند باعث تقویت مهارتهای آنها برای کسب موفقیت بیشتر میشود. رهبران از طریق توسعه و بهبود خودآگاهی خود و افزایش شناخت خود در رابطه با نقاط قوت، ضعف و تعصبات پنهانشان میتوانند اعتماد اعضای گروه خود را کسب کنند و بدین طریق اعتبار خود را افزایش دهند. همچنین، این فرهنگ باعث ارتقای رشد و توسعه مستمر و همیشگی سازمان میشود.
رهبران خودآگاه علاوه بر فروتنی، دائماً به دنبال بهبود هستند. آنها نقاط قوت، ضعف و سوگیریهای پنهان خود را میشناسند و در قبال آنها پاسخگو هستند و به طور مداوم برای بهبودی بازخورد میخواهند. رهبران خودآگاه چه با درخواست بازخورد 360 درجه از اعضای گروه به طور منظم و چه با سرمایهگذاری در یک برنامه توسعه حرفهای مستمر، ارزش یادگیری و رشد مستمر را تشخیص میدهند.
خودآگاهی در رهبری بیش از هر ابزار دیگری باعث افزایش موفقیت مدیران و رهبران میشود.
این توانایی به آنها کمک میکند بدانند چرا یک رهبر یا مدیر بودن را انتخاب کردهاند و آن را به خاطر بسپارند. همچنین با کمک این قابلیت میتوانند همان تاثیری که خواهان آن هستند را علاوه بر سازمان و اعضای گروه خود در جهان هم پیاده کنند.
چنین رهبرانی، ارزش این را دارند که افراد از آنها پیروی کنند. جوهره خودآگاهی، داشتن روابط عمیق و همدلانه با دیگران است. این نوع رابطه است که باعث میشود دیگران بخواهند با چنین رهبرانی کار کنند.